درود
نرود میخ آهنین در سنگ
امیدوارم 2012 زنده باشم یه بحثی کنیم که چرا انسانها دوست دارن و سعی می کنن از عقلشون اسنفاده نکنند.
البته همیشه همینجوری هست کسایی قضاوت میکنن که نمی دونن .
واقعا بعد از این همه تلاش جامعه نجوم جای یسی تاسف هست که مباحث نجومی مثل فعالیتهای خورشیدی این گونه توصیف میشه اونم در بین افرادی که احتمالا ادعایی در این زمینه دارن
خنده دار ترین چیزی که شنیدم اینه که فعالیت خورشید باعث میشه حرارتش بیشتر بشه و زمین گرم بشه.
یعنی کسایی که این چیزا رو باور دارن و فکر میکنن خیلی چیزا می دونن، حتی نمیدونن که این چرخه فعالیتهای خورشید میلیاردها ساله ادامه داره و دوره 11 ساله داره و ...
بی خیال این دوستمون راست گفت بهتره بحث نکنیم
بهتره یه شعری از حافظ بخونیم:
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروری داند
غلام همت آن رند عافیت سوزم
که در گداصفتی کیمیاگری داند
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی
وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند
بباختم دل دیوانه و ندانستم
که آدمی بچه‌ای شیوه پری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند
مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
به قد و چهره هر آن کس که شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه
که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
|